رمان خاله بازی های عاشقانه ( فصل پنجم)
رمان خاله بازی های عاشقانه ( فصل چهارم)
رمان خاله بازی های عاشقانه ( فصل دوم)
رمان چت روم احساس(فصل آخر)
رمان چت روم احساس(فصل هفتم)
رمان چت روم احساس(فصل ششم)
رمان چت روم احساس(فصل چهارم)
رمان چت روم احساس(فصل سوم)
رمان چت روم احساس(فصل دوم)
این رمان خدایی محشره ازدستش ندیدددددددددد!!!!!!!!!!!!
نظرررررررررررررر یادتون نرههههههههههههههههههههههههههههه!!!!!!!!!!!!!
رمان چت روم احساس(فصل اول)
خلاصه:
قصه ای از دنیای یک نوجوان...نوجوانی که منم و ریشه ی فرداهایم خلاصه ای مختصر در این روزهاست..درازای این روزها تا کجاست...؟روزهایی از جنس ناب بودن.این بار این منم که به دنبال بودنی متفاوتم..فاصله است..از نبودن تا بودن و پیدا شدن! فقط به اندازه ی یک کلیک یا حتا فشاری کوچک به کلمه ی ورود فاصله باقی است!ورود به بخشی از دنیایی که وجودش تنها مجازی از یک واقعیت است! یک نام کاربری... شاید.یک رمز عبور..ورود..اسم ها و یادها قلابی باشد یا نباشد اهمیتی ندارد زیرا شناسنامه نیست که هویتت را افشا کند!اما..لحظه ای رسید که هویت مفهوم یافت.!در پشت همه ی شیطنت های یک نوجوان....پاسخ صداقت کلامش آن روز٬بی درنگ صداقت بود....چه شد...چرا این ورق برگشت؟مستحق این برگشتن بود؟مستحق گفتن هرچیزی که در دلش وجود داشت؟بدون دیدن و شناختن می توان دلیل یافت بر این حس؟یا اینکه بازی است؟یک بازی مثل همه ی بازی های دوران شیرین کودکیمان!زمانی که بزرگترین دغدغه ی زندگی ما همین بود" بازی کردن "..آیا میتوانم در این جامعه..با تمام مشکلاتش این لحظات را با کل گرفتاری هایش باور کنم این آینده را؟به راستی درک امروز من و تو چه سرنوشتی دارد؟
جشن عروسی( فصل نهم)
جشن عروسی( فصل هشتم)
جشن عروسی( فصل ششم)
جشن عروسی( فصل پنجم)
جشن عروسی( فصل چهارم)
جشن عروسی(فصل سوم)
جشن عروسی(فصل دوم)
نظرررررررررررررررررررررررررررررررر بدیدددددد!!!!!!!!
جشن عرسی(فصل اول)
ژانر داستان: طنز ، کل کل
و عاشقانه
داستان از زبان اول شخص هست (دختر)
خلاصه داستان: جشن عروسی... مهم ترین اتفاق در زندگی هر کس... همه ی زوج ها دوست دارند که اون روز براشون منحصر به فرد باشه. یک شغل وجود داره... طراح جشن عروسی! یک مدیر حرفه ای که مثل یه فرشته برای این زوج هاست. توی این صنعت رقابت زیاده و هر طراحی دوست داره بهترین باشه! آویسا یه مدیر جشن عروسیه و توی کارش موفقه. رقبای زیادی داره و همه دوست دارن اونو کنار بزنند، اما اون به این سادگی ها تسلیم نمیشه و با کمک دوستش به جنگ با این رقبا میره. همه چیز خوب پیش میره تا اینکه...
( ادامه اش رو دیگه باید منتظر باشید و همراه با من تا پایان بیاین!!! )
نویسنده:مائده میرسنبل
رمان نامزد من(فصل اخر)نویسنده امیر
رمان نامزد من (فصل دوازدهم ) -نویسنده امیر
تعداد صفحات : 11