loading...
پایگاه آموزشی تفریحی کمپنا
milad بازدید : 1427 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

رمان چادرت را می بویم(فصل اول)

 

 

خلاصه ...
سجاد یه پسر ساده ومعتقده ...یه پسر معمولی که تو گشت ارشاده ..واز نظر خودش هدف والایی داره ... نجات زمین از فساد ..
ماجرا از جایی شروع میشه که با رضوانه فراهانی اشنا میشه ..

رضوانه ای که با تمام زن های خیابونی ودخترهای انچنانی فرق داره .
رضوانه نه تنها هفت قلم ارایش نداره ..نه تنها مانتوی کوتاه وساپورت به تن نداره ..بلکه محجبه است وچادری ..
سجاد ورضوانه هردو مسلمانن ...هردو ادمهای خوبی هستن ولی دیدگاهشون زمین تا اسمون متفاوته ...یکی بیش از حد مقید وبسته است ودیگری بیش از حد روشن فکر ...

رضوانه وسجاد ما داستان زیبایی دارن ...بخونید اگه راضی بودید همراهم باشید ...
خب یه توضیح مهم مهم تو این بخش میدم ...
بچه ها داستان من مخصوصا قسمت های اولش ..درمورد اسلامه ...ولی نه اون چیزی که فکر میکنید ..
فیلم دل شکسته رو دیدید؟ ..تقابل دو دیدگاه ..یکی ولنگار ویکی حزب الهی ..ولی داستان من داستان تقابیل اسلام واسلامه ...

لطفا ...خواهشا... درست همراهیم کنید ..همین جا بهتون میگم این شخصیت ها واقعی نیستن ..مکان ها ...حتی صحنه ها ..
همه زائیده ی خیال منن ...چیزهایی که دیدم وشنیدم تو این داستان جمع شده ...

لطفا متعصب نباشید ..من هم از شما هستم ...پس باهام نجنگید ..بزارید یه داستان کمی اموزنده همراه با سرگرمی براتون بنویسم ...

 

 

milad بازدید : 3949 سه شنبه 22 بهمن 1392 نظرات (0)
 
رمان روزای بارونی(فصل اول)
 
 
توضیحات درباره این رمان بسیار زیبا از زبان خانم پور اصفهانی عزیز:
رمان از زبون سوم شخصه ... اینبار راوی همه چی رو نقل می کنه ! برای اولین بار دارم اینجوری می نویسم ... خدا کنه از عهده اش بر بیام ... موضوعش عشقی اجتماعیه ...
در مورد شخصیت ها قضاوت به عهده خودتون

خلاصه:

رمانی مختلط از آرتان و ترسا ، نیما و طرلان ( قرار نبود 2 ) توسکا و آرشاویر ، احسان و طناز ( توسکا 2 ) آراد و ویولت ( جدال پر تمنا 2 ) ... همه شخصیت ها با هم روزای بارونی رو می سازن ...
روزای بارونی ... روزایی که برای هر کسی که ذره ای احساس داشته باشه همراه با لذته ... گاهی می تونه برای همون افراد سرشار از درد باشه ... درد نبودن کسی که یه روزی بوده ... یا درد تنهایی و نبودن هیچکس! روزایی که هر کسی توی هر ادبیاتی ازش به عنوان غم استفاده می کنه و تنهایی ... همه می گن ابرا کنار می رن و خورشید یه روز در می یاد ... شاید باید به این رمان هم همینطور نگاه کرد ...
روزای بارونی ... بازی سرنوشته ... امتحان پس دادن بنده هاست ... خدا عاشقا رو دوست داره و گاهی تصمیم می گیره ببینه چند مرده حلاجن ... وقتی قراره عاشقا ترفیع بگیرن باید از یه امتحان سخت عبور کنن ... یا اونقدر عاشقن که از این امتحان سر بلند می یان بیرون و می رن مرحله بعد ... یعنی عاشق تر می شن ... و پیش خدا عزیز تر ... یا اینکه ... سقوط می کنن! عشق رو رها می کنن و تنهایی رو انتخاب می کنن ... اون مجازاتیه که خدا براشون در نظر گرفته ... این رمان می خواد به همه عاشقا بگه ، صبور باشین ، طاقت داشته باشین ، به هم فرصت بدین ، با هم باشین! اینجوری از اون امتحان سر بلند بیرون می یاین ... وگرنه سزاتون سقوطه!
پس دوستان اول رمان های قرارنبود.توسکا.جدال پرتمنا. رو بخونید و بعد رمان بسیار زیبای روزای بارونی!!
 
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    دوست دارید بیشتر چه مطالبی در سایت قرار بگیره؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4105
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 274
  • تعداد اعضا : 107
  • آی پی امروز : 476
  • آی پی دیروز : 435
  • بازدید امروز : 2,454
  • باردید دیروز : 971
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 11
  • بازدید هفته : 2,454
  • بازدید ماه : 14,338
  • بازدید سال : 143,464
  • بازدید کلی : 20,131,991